حرف های نا تمام

حرف های نا تمام
آخرین مطالب
  • ۰۳ تیر ۹۳ ، ۲۳:۴۹ ...
  • ۰۳ فروردين ۹۳ ، ۱۲:۳۸ آغاز

...

سه شنبه, ۳ تیر ۱۳۹۳، ۱۱:۴۹ ب.ظ

به نام خدا

نمیدونم شعر از کیه،ولی قشنگه...


دیرگاهیست گلو بغض مکرر دارد
چند روزیست قلم حالت نشتر دارد
کوفیان داعبه ی مسجد و منبر دارند
عمر سعد زمان وسوسه ی زر دارد
یادمان هست که اجداد شما کرببلا......
شیعه از تیغ شما داغ به پیکر دارد
بی سبب نیست که از شام عراق آمده اید
حضرت عمه ی سادات برادر دارد
و شما کمتر از آنید حسین تیغ کشد
کمتر از آنکه علمدار علم بردارد
ما جوانان بنی فاطمی اربابیم
بی حیا!عمه ی ما مالک اشتر دارد
ایل ما ایل عجم هاست که یک کودک ما
جگری با جگر شیر برابر دارد
نه عراق است و نه سوریه خیالت راحت
کشور ضامن آهوست،بزرگتر دارد
وای اگر گرد و غباری به حرم بنشیند
تیغ ما شوق به انداختن سر دارد
باید این شهر به آرامش خود برگردد
که شب جمعه حرم روضه ی مادر دارد


تا میم تا.

۹۳/۰۴/۰۳ موافقین ۰ مخالفین ۰

نظرات  (۱)

شعر یجورای نژاد پرستی داشت...دوست نداشتم
ضمنا
عراق هم بزرگتر داره ها!!
پاسخ:

سلام

شاید

.

بله درسته!

----------------------

دلمون تنگ شده واست...

انشالله هرجا هستی موفق باشی.

التماس دعا.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی